فرهنگ دادهمحور برای موفقیت پروژههای هوش مصنوعی ضروری است، اما شکلدهی به چنین فرهنگی چالشهای زیادی را به همراه دارد. بیاموزید که چگونه سازمانهایی که این مسیر را طی کردهاند، توانستهاند فرآیند را برای کارکنان خود جذاب و مؤثر سازند.
امروزه، با توجه به هیاهوی گسترده پیرامون علوم داده و هوش مصنوعی، رهبران سازمانی دیگر در مورد ظرفیت تحولآفرین این دو حوزه تردیدی ندارند. با این حال، یک آمار قابل توجه چالشی بزرگتر را برای مدیران نمایان میکند: بر اساس تحقیقات Wavestone، بیش از ۵۷٪ از شرکتها در ایجاد یک فرهنگ دادهمحور با مشکل مواجه هستند. این نشان میدهد که در بسیاری از موارد، اگرچه رهبران به قدرت داده اعتقاد دارند و در هوش مصنوعی سرمایهگذاری میکنند، اما سازمانهایشان هنوز از مزایای واقعی آن بهرهمند نشدهاند.
در حقیقت، چالش اصلی برای بسیاری از مدیران تهیه ابزارهای تحلیلی پیشرفته یا توسعه راهکارهای فنی دقیق نیست. بلکه مانع واقعی، موضوعی ظریف اما بسیار مهمتر است: ایجاد محیطی در سازمان که در آن، کارکنان به طور طبیعی برای تصمیمگیریهای خود به دادهها مراجعه کنند. این همان معنای واقعی “دادهمحور بودن” یا ایجاد فرهنگ دادهمحور است.
ایجاد فرهنگ دادهمحور: سؤالاتی که باید بپرسید
چرا ایجاد یک فرهنگ دادهمحور اینقدر دشوار است؟ زیرا مستلزم تغییر رفتار در کل سازمان است. این فرآیند نه آسان است و نه سریع. برای درک بهتر گستردگی این چالش، یک تمرین فکری کوتاه انجام دهیم. لحظهای به این سؤالات فکر کنید:
- چقدر رهبران سازمان شما در پیشبرد و پیگیری مستقیم ابتکارات دادهمحور مشارکت دارند؟
- آیا میدانید که همه ذینفعان داخلی سازمان، توانمند و مجهز به استفاده از داده برای تصمیمگیریهای استراتژیک و تاکتیکی هستند؟
- آیا محیط کاری شما فضایی را فراهم کرده که کارکنان بتوانند بهراحتی با استفاده از دادهها همکاری کنند و در هنگام تصمیمگیریهای مبتنی بر داده، از یکدیگر حمایت کنند؟
- آیا همه افراد سازمان واقعاً از مزایای استفاده از داده آگاه هستند و آیا داستانهای موفقیت داخلی بهطور منظم برای الهامبخشی و تشویق به اقدام به اشتراک گذاشته میشوند؟
اگر پاسخ شما به این سؤالات “مطمئن نیستم” یا “شاید” باشد، شما تنها نیستید. بسیاری از مدیران به درستی تصور میکنند که سازمان آنها در مسیر درستی قرار دارد. اما هنگامی که از آنها خواسته میشود مثالهای مشخص یا شواهد مبتنی بر داده برای تأیید این فرضیات ارائه دهند، با چالش مواجه میشوند.
دوراهی مدیران زمانی روشنتر میشود که در نظر بگیریم عناصر اصلی مطرحشده در این چهار پرسش، یعنی مداخله رهبری، توانمندسازی دادهای، همکاری و درک ارزش داده، ماهیتی کیفی دارند. در حالی که بیشتر شاخصهای عملکرد سازمانی (KPI) معمولاً آنها را اندازهگیری نمیکنند. به همین دلیل، مدیران اغلب بدون داشتن دید کافی از نتایج احتمالی، روی ابتکارات دادهمحور سرمایهگذاری میکنند.
این موضوع همچنین توضیح میدهد که چرا بسیاری از مدیران، هنگامی که سازمان آنها در ایجاد یک فرهنگ دادهمحور شکست میخورد، غافلگیر میشوند؛ همانطور که در نظرسنجیهای ذکر شده در بالا نیز منعکس شده است.
در این مقاله، به چهار حوزه کلیدی که مدیران باید برای ایجاد یک فرهنگ دادهمحور روی آنها تمرکز کنند، پرداخته شده و با مثالهای واقعی نشان داده میشود که چگونه میتوان این مسیر را جذاب، هیجانانگیز و قابل درک برای کارکنان ساخت.
چگونه یک فرهنگ دادهمحور ایجاد کنیم: چهار رکن اساسی
برای ساختن یک فرهنگ واقعاً دادهمحور، رهبران باید فراتر از تمرکز سنتی بر روی مسائل فنی در مسیر پیادهسازی هوش مصنوعی حرکت کنند. چهار عنصر کلیدی میتوانند باعث ایجاد تغییرات رفتاری در سراسر سازمان شوند و داده را در قلب تصمیمگیریها قرار دهند.
۱. مداخله رهبری
رهبران سازمانی باید بهطور فعال در ابتکارات استراتژیک داده و هوش مصنوعی مشارکت کنند تا فرهنگ دادهمحور در سازمان نهادینه شود. از آنجا که تصمیمگیری بر اساس داده نیازمند تغییر در شیوه کار افراد است، این تحول باید با مدیریت تغییر فعال همراه باشد.
متأسفانه، در بسیاری از موارد، مدیران ارشد تنها به تأمین بودجه پروژههای دادهمحور بسنده میکنند و اجرای کامل آن را به دیگران واگذار میکنند.
چگونه رهبران میتوانند تأثیر بگذارند؟
✅ بیان شفاف ضرورت داده و هوش مصنوعی: رهبران باید به وضوح مشخص کنند که چرا سازمان به داده و هوش مصنوعی نیاز دارد و این فناوریها چگونه به رشد سازمان کمک میکنند.
✅ پذیرش مسئولیت نتایج: مدیران باید مسئولیت نتایج این ابتکارات را بر عهده بگیرند و بهطور منظم بررسی کنند که آیا همه کارکنان، داده را بخشی از کار خود میدانند یا همچنان آن را مسئولیت واحد IT و تیم داده میپندارند.
✅ الگو بودن در استفاده از داده: رهبران باید خودشان از راهکارهای داده و هوش مصنوعی در کارهای روزانه، جلسات و تحلیلهای سازمانی استفاده کنند.
✅ ترویج فرهنگ کنجکاوی و نوآوری: مدیران باید محیطی ایجاد کنند که در آن کارکنان تشویق شوند فرآیندها را به چالش بکشند، پیشنهادهای نوآورانه ارائه دهند و ریسکهای حسابشدهای برای تغییر وضعیت موجود بپذیرند.
🔹 نتیجه: بدون مشارکت مستقیم و حمایت رهبران، فرهنگ دادهمحور به یک ایده انتزاعی محدود میشود که فقط در اسناد استراتژیک سازمان باقی میماند و بهطور عملی در تصمیمگیریهای روزمره نقش ایفا نمیکند.
نمونه عملی: پاداش به شکستها برای «حداقل تلاش کردن»
زمانی که بانک DBS مسیر دیجیتالیسازی خود را آغاز کرد، پیوش گوپتا، مدیرعامل این بانک، یکی از اولویتهای خود را ایجاد فرهنگی دانست که ریسکپذیری را تشویق کند و یادگیری از شکستها را ارزشمند بداند. او برای تقویت نوآوری، قصد داشت محیطی امن برای کارکنان ایجاد کند تا بتوانند آزادانه آزمایش کنند، حتی اگر این آزمایشها به شکست منجر شوند.
در یکی از مصاحبههای پادکستی، گوپتا لحظهای سرنوشتساز را در این مسیر توصیف کرد: یکی از آزمایشهای بانک شکست خورد و فشارهای نظارتی زیادی برای مجازات فرد مسئول وجود داشت. اما گوپتا مداخله کرد و مخالفت خود را اعلام کرد. او گفت:
❝ نه تنها قصد ندارم این فرد را مجازات کنم، بلکه میخواهم به او جایزه بدهم، چراکه حداقل تلاش خود را کرده است. ❞
✅ این نمونه از «عمل به گفتهها» توسط رهبران، پیام قدرتمندی را در سراسر سازمان منتقل میکند.
✅ چنین رفتاری نشان میدهد که کارکنان میتوانند ریسکهای حسابشده انجام دهند و شکست بخورند، مشروط بر اینکه تلاش کنند، بیاموزند و خود را تطبیق دهند.
🔹 نتیجه: با پذیرش ذهنیت رشد و تأکید بر ایمنی روانی، گوپتا فرهنگی را در بانک DBS پرورش داد که در آن کارکنان احساس قدرت و آزادی میکنند تا نوآوری کنند و مسئولیت تصمیمات خود را بپذیرند.
۲. توانمندسازی دادهای
برای ایجاد یک فرهنگ دادهمحور، رهبران باید همه کارکنان را در این مسیر همراه کنند. سازمانها نباید تنها دسترسی به داده را فراهم کنند، بلکه باید توانایی استفاده مؤثر از آن را نیز در اختیار افراد قرار دهند. برای آمادهسازی یک سازمان، این توانمندسازی باید در سه سطح کلیدی اتفاق بیفتد:
✅ ۱. آمادگی دادهای (Data Readiness)
دادههای باکیفیت باید در زمان مناسب، در دسترس افراد مناسب قرار گیرد. ایجاد بسترهای دادهای کارآمد و تدوین سیاستهای حاکمیتی برای دسترسی سریع و ایمن به دادهها، اولین گام ضروری در این مسیر است.
✅ ۲. آمادگی تحلیلی (Analytical Readiness)
دسترسی به داده، بدون مهارت تحلیل، بیفایده است. کارکنان باید بتوانند دادهها را به بینشهای عملی تبدیل کنند. این فقط به معنای آموزش ابزارهای تحلیلی نیست، بلکه شامل:
🔹 تفکر انتقادی برای بررسی صحت و ارتباط دادهها
🔹 تفسیر دادهها و کشف الگوها
🔹 درک عمیقتر برای استخراج بینشهای کاربردی
✅ ۳. آمادگی زیرساختی (Infrastructure Readiness)
پروژههای هوش مصنوعی نیازمند سختافزار و نرمافزار مناسب هستند. از سرورهای سازمانی گرفته تا ابزارهای ابری و سیستمهای پردازش داده، سازمانها باید اطمینان حاصل کنند که فناوریهای لازم برای پشتیبانی از عملیات دادهمحور در تمام سطوح، از کارکنان تا تصمیمگیران، فراهم است.
🔹 نتیجه: توانمندسازی دادهای فراتر از ارائه ابزارهای تحلیلی است. این یک رویکرد جامع است که دادههای باکیفیت، مهارتهای تحلیلی، و زیرساختهای فناوری را همزمان توسعه میدهد و کارکنان را به تصمیمگیری آگاهانه مبتنی بر داده تشویق میکند.
نمونه عملی: ارتقای مهارتها از طریق رقابت در رویدادهای DeepRacer
تصور کنید که یک خودروی کاملاً خودران را کدنویسی کنید تا در یک مسابقه رقابت کند. این دقیقاً همان چیزی است که ۸۰ هزار نفر از سراسر جهان در برنامه آموزشی AWS DeepRacer انجام دادند. در سال ۲۰۱۹، شرکت JPMorgan Chase این چالش را پذیرفت تا کارکنان خود را به روشی جذاب و لذتبخش توانمند سازد.
این برنامه به کارکنان این امکان را میداد که با همتایان داخلی و خارجی، از جمله دیگر شرکتها و دانشگاهها، در یک رقابت جهانی شرکت کنند. شرکتکنندگان با کدنویسی خودروهای خودران در فضای ابری و رقابت در پیستهای فیزیکی، مهارتهای خود را ارتقا میدادند. JPMorgan Chase ابتدا در شهرهای شیکاگو و لندن فعالیت خود را آغاز کرد و سپس آن را به ۲۰ مرکز فناوری در سراسر جهان گسترش داد.
✅ دستاوردهای این برنامه:
- دسترسی کارکنان به داده و زیرساختهای پیشرفته
- آموزش تجربی مباحث تحلیلی، مانند یادگیری تقویتی (Reinforcement Learning)
- تقویت همکاری تیمی برای نوآوری و بهینهسازی هزینهها
- جذب کارکنان بدون سابقه مهندسی، برنامهنویسی یا تجربه در یادگیری ماشین
🔹 نتیجه: در سال ۲۰۲۱، ۷ نفر از ۴۰ فینالیست مسابقات نهایی DeepRacer از JPMorgan Chase بودند. این رویداد نه تنها باعث ارتقای مهارت کارکنان شد، بلکه نشان داد که چگونه یک تجربه رقابتی و سرگرمکننده میتواند کارکنان را به یادگیری و مشارکت فعال در حوزه داده و هوش مصنوعی ترغیب کند.
۳. همکاری تیمی
همکاری، یکی از الزامات کلیدی برای نوآوری در یک سازمان دادهمحور است. اگر پروژههای هوش مصنوعی صرفاً توسط تیمهای فناوری هدایت شوند، احتمال شکست افزایش مییابد. برای موفقیت، تیمهای تجاری و فناوری باید با یکدیگر همکاری کنند تا ایدهها را شکل دهند، آنها را اجرا کنند و به نتایج قابل اندازهگیری دست یابند.
اما همانطور که رهبران باتجربه میدانند، ایجاد مشارکتهای بینبخشی آسان نیست.
چرا همکاری سخت است؟
یکی از موانع اصلی زبان است. البته، نه زبان گفتاری یا نوشتاری، بلکه شیوه درک، پردازش و انتقال اطلاعات.
- اگر تیمهای فنی بیش از حد از اصطلاحات تخصصی استفاده کنند، پیام آنها ممکن است برای دیگران نامفهوم باشد.
- اگر موضوعات بیش از حد سادهسازی شوند، احتمال دارد هدف اصلی پیام از بین برود.
✅ چرا سواد دادهای (Data Literacy) مهم است؟
- افزایش سواد دادهای در میان تیمها به کاهش چالشهای ارتباطی کمک میکند.
- این امر کارکنان را قادر میسازد که بینشهای دادهای را به اشتراک بگذارند.
- تعاملات میان تیمی را به مباحثات دادهمحور و آگاهانهتر تبدیل میکند.
نمونه عملی: تبدیل داده به مسئولیت همه با برنامه سفیران داده
بانک Gulf قصد داشت در میان ۱۸۰۰ کارمند خود، فرهنگ تعامل دادهای را تقویت کند. همانطور که توماس سی. ردمن و توماس اچ. داونپورت در مقالهای در MIT SMR (سال ۲۰۲۳) اشاره کردند، تیم رهبری این بانک یک برنامه بلندپروازانه به نام “سفیران داده” راهاندازی کرد.
🔹 این سفیران، شبکهای از رهبران داده بودند که به همکاران خود کمک میکردند تا ارزش علم داده را درک کنند و از یک زبان مشترک برای ارتباطات استفاده کنند.
مراحل اجرای این برنامه:
✅ ابتدا، در جلسات مدیریت ارشد، بر اهمیت کیفیت دادهها تأکید شد.
✅ با وجود تردیدهای اولیه رهبران، ایده انتخاب سفیران داده مورد استقبال قرار گرفت.
✅ بانک متعهد شد که آموزشهای سطح بالا، شناخت رسانهای و برندینگ برای این سفیران فراهم کند.
📌 نتایج:
- این برنامه شک و تردید اولیه را به اشتیاق و انگیزه تبدیل کرد.
- فرصتهای رشد شخصی و حرفهای فراوانی برای کارکنان ایجاد شد.
- سفیران داده فرایندهای مدیریت داده را بهبود بخشیدند و فرهنگ یادگیری مداوم و کنجکاوی را تقویت کردند.
🔹 نتیجه: این نمونه نشان میدهد که نقشآفرینی سفیران داده، همکاری را تسهیل میکند و کارکنان را برای حرکت بهسوی سازمان دادهمحور توانمند میسازد.
۴. تحقق ارزش (Value Realization)
یک فرهنگ دادهمحور زمانی موفق است که به اهداف تجاری قابل اندازهگیری دست یابد. برای اینکه سازمانها بتوانند ارزش واقعی ابتکارات دادهای خود را محقق کنند، لازم است که نتایج مورد انتظار هر پروژه از ابتدا بهوضوح مشخص شود.
مراحل کلیدی برای تحقق ارزش داده
✅ تعیین اهداف و شاخصهای کلیدی عملکرد (KPI)
رهبران باید KPIهای مناسبی را تعریف کنند که موفقیت این ابتکارات را بهطور دقیق اندازهگیری کند. سپس، باید تمام ذینفعان کلیدی را در این فرآیند مشارکت دهند تا درباره نتایج مورد انتظار و نحوه سنجش آنها توافق کنند.
✅ جمعآوری دادههای لازم از پیش از شروع پروژه
گاهی اوقات، دادههای لازم برای محاسبه این KPIهای جدید در دسترس نیستند. در چنین شرایطی، رهبران باید مکانیزمهایی برای جمعآوری دادههای موردنیاز از همان مراحل اولیه پروژه طراحی کنند. این کار اطمینان میدهد که قبل و بعد از اجرای یک ابتکار، دادههای کافی برای ارزیابی تأثیر آن وجود دارد.
✅ پیگیری و جشن گرفتن موفقیتها
به همان اندازه که رهگیری موفقیت مهم است، قدردانی و پاداش دادن به آن نیز اهمیت دارد.
🔹 شناخت و تقدیر از دستاوردهای افراد کلیدی نهتنها انگیزه تیمها را افزایش میدهد، بلکه سازمان را به سمت نوآوریهای دادهمحور ترغیب میکند.
🔹 نتیجه: ادامه مسیر دادهمحوری به انگیزه نیاز دارد. سازمانهایی که موفقیتهای دادهمحور را جشن میگیرند، نهتنها کارکنان را به مشارکت تشویق میکنند، بلکه کل سازمان را در مسیر پذیرش داده و هوش مصنوعی پیش میبرند.
نمونه عملی: جلوگیری از جریمههای حملونقل با زمانبندی هوشمند انبار
یک شرکت فعال در لجستیک زنجیره سرد با چالشهای جدی در زمانبندی نامنظم قرارهای حملونقل روبهرو بود. این ناکارآمدیها منجر به افزایش هزینهها و نارضایتی مشتریان شده بود.
راهکار دادهمحور: سیستم هوشمند زمانبندی قرارهای حملونقل
✅ شرکت یک سیستم زمانبندی هوشمند مبتنی بر یادگیری ماشین را پیادهسازی کرد.
✅ این راهکار با تحلیل دادههای تاریخی، فرآیند برنامهریزی را بهینه کرد.
چگونه سیستم کار میکند؟
🔹 عوامل داخلی: تحلیل پیچیدگی سفارشها، میزان بار انبار، و تأخیرهای احتمالی حاملها
🔹 عوامل خارجی: تأثیر شرایط آبوهوایی و فصلی بر برنامهریزی حملونقل
🔹 ارائه توصیههای عملی برای زمانبندی بهتر و کاهش تأخیرها
نتایج کلیدی
✅ کاهش زمان انتظار و صرفهجویی در هزینهها
✅ جلوگیری از جریمههای ناشی از تأخیر در اجرای توافقنامههای سطح خدمات (SLA)
✅ استقرار سیستم در ۲۶ انبار، مدیریت روزانه ۶۵۰ قرار حملونقل در هر یک از آنها
🔹 نتیجه: این مثال نشان میدهد که چگونه یک ابتکار دادهمحور میتواند فرآیندهای عملیاتی را متحول کند و ارزش تجاری ملموس ایجاد کند. تعیین اهداف روشن از ابتدا و بهکارگیری دادهها در تصمیمگیری، عامل کلیدی موفقیت این پروژه بود.
نتایج اجرای سیستم هوشمند زمانبندی
✅ کاهش ۱۶ درصدی زمان پردازش سفارشات
✅ صرفهجویی ۱.۲ میلیون دلاری سالانه از جریمههای حملونقل
✅ افزایش رضایت مشتریان
رهبران سازمان این موفقیت را در سطح شرکت جشن گرفتند و از تیم پروژه در خبرنامههای داخلی و جلسات عمومی سازمان (Town Hall Meetings) تقدیر کردند.
تیم بازاریابی نیز این داستان موفقیت را به یک مطالعه موردی ویدیویی جذاب تبدیل کرد و آن را از طریق شبکههای اجتماعی و وبینارها به اشتراک گذاشت.
🔹 نتیجه: این ابتکار به سازمان کمک کرد تا فرهنگ دادهمحور را تقویت کند و نقشه راهی برای اجرای پروژههای جدید در حوزه داده و هوش مصنوعی در سالهای آینده تدوین کند.
مشارکت کارکنان در فرهنگ دادهمحور
تحول فرهنگی بهسوی دادهمحوری بیشتر شبیه یک ماراتن است تا یک دوی سرعت.
📌 اگرچه برخی شاخصهای اولیه موفقیت ممکن است زود ظاهر شوند، اما تحقق اهداف تجاری قابل اندازهگیری به زمان نیاز دارد.
✅ رهبران باید حمایت مستمر خود را حفظ کنند و اطمینان حاصل کنند که سرمایهگذاری در فناوری، ارتقای مهارت کارکنان و همکاری سازمانی بهعنوان بخشی از یک استراتژی بلندمدت دنبال میشود، نه یک اقدام مقطعی.
✅ اندازهگیری موفقیت و جشن گرفتن نقاط عطف کلیدی نهتنها تلاش و نوآوری تیمها را به رسمیت میشناسد، بلکه انگیزهای قوی برای کل سازمان ایجاد میکند.
📌 نمونههای واقعی ذکر شده در این مقاله نشان میدهند که چگونه میتوان این مسیر را به روشی جذاب، هیجانانگیز و مشارکتی طی کرد تا سازمان شما در مسیر دادهمحوری قرار گیرد.
ارسال پاسخ